در راه رسیدن به انگلستان، در یک پمپبنزین بینراهی مشغول سوختگیری شدن و بعد از اون از متصدی پمپبنزین آدرس یک جاذبه گردشگری متفاوت رو پرسیدن. اون هم شهر تاریخی سالزبری رو معرفی کرد تا برن اونجا و منطقه گردشگری استون هنج رو حتماً ببینن. استون هنج یکی از شناختهترین و معروفترین بناهای تاریخی ماقبل تاریخ اروپاست. محبوبیت این بنا بهحدیه که گردشگران باید برای دیدن اون بلیط تهیه کنند. این مکان توسط فرهنگی تولید شد که هیچ سوابق مکتوبی از خود به جا نذاشته، برای همین بسیاری از جنبههای استون هنج همچنان موضوع بحثه. ساخت سنگهای بزرگ این بنای تاریخی به زمانی حدود 2500 سال قبل از میلاد میرسه. بهطور کامل مشخص نیست که استون هنج چه هدفی رو دنبال کرده، اما بسیاری از محققان معتقدن که این بنای تاریخی بهعنوان یه مرکز تشریفاتی یا مذهبی استفاده میشده. همه این توضیحات باعث شد تا ساموئل بخواد از این منطقه دیدن کنه. در نگاه اول دیدن یهسری سنگ بزرگ خیلی موضوع خاصی نیست ولی وقتی از نزدیک به این سازه و نوع قرارگیری اونها دقت کنیم و توضیحات راهنمای گردشگری رو بشنویم، متوجه یه تاریخ اسرارآمیز برای این منطقه میشیم که همینها باعث شده ساموئل خیلی مجذوبشون بشه و کلی عکس یادگاری ازشون بگیره ولی اینهمه توضیح برای پیک و پونی خیلی جالب توجه نبود و همونطور بیتفاوت به سازه سنگی نگاه میکردن.
بعد از تمومشدن زمان بازدید، ساموئل در مسیر این شهر رفت یه رستوران تا برای صرف ناهار و استراحت، زمانی رو اونجا بگذرونه. توی منوی رستوران یک گزینه به چشم میخورد که ساموئل هم تشویق شد تا سفارش بده؛ گوشت پرندگان که بهگفته کارکنان اونجا، این غذا با گوشت پرندگانی که شکار میکنن تهیه میشه و بسیار لذیذ هم هست.
ساموئل برای خودش و دوستاش گوشت پرندگان رو سفارش داد ولی خیلی از طعمش مطمئن نبود و داشت به پیشنهاد پرسنل مجموعه و طراحی متمایز این غذا در منوی رستوران، اعتماد میکرد. وقتی غذا رو براشون سرو کردن. بهحدی طعمش برای اونها لذتبخش بود که حسابی با اشتیاق مشغول به خوردن شدن. مخصوصاً وقتی که یکی از پیرمردهای روستا توضیح میداد پیشینیان هم در این منطقه به همین سبک برای خودشون غذا تهیه میکردن، باعث میشد ساموئل و پیک و پونی حس کاخنشینهای زمان قدیم رو داشته باشن.